دگر چشم به راه نخواهم ماند که چشمانم پر از اشک است
دگر دوست خواهم داشت رهایی که رهایی را برمن هدیه داده است
اگر دیدی که روزی آشفته حالم از دلتنگی از غم یار نیست بدان خود را گم کردمو دیوانه حالم
سرا پای وجودم را شناختم عزیزتر از جان من ندیدم
پر پروازمو دانه دانه گشودم تا رها شوم و بسوی کسی برم که مرا دوست بدارد
♥ i love u ♥
نظرات شما عزیزان:
emad
ساعت2:16---23 اسفند 1389
از ته دل میگم بدون اغراق واقعا قشنگ بود
درکت میکنم این احساسی رو که توی این وبلاگ حس میکنم
|